مارسل پروست در ۱۰ ژوئیه سال ۱۸۷۱ در اوتوی (حومهی پاریس) متولد شد. پدرش پزشکی معروف و محققی دربارهی بیماری وبا در آسیا و اروپا بود و مادرش نیز فرزند یک دلال ثروتمند از بورس بود که به هنروادبیات علاقهی فراوانی داشت.
مادر مارسل یهودی و پدرش کاتولیک بود و او نیز در ۵ اوت ۱۸۷۱ در کلیسا غسلتعمید داده شد و با مذهب پدرش پرورش یافت.
مارسل یک برادر داشت که در ۲۴ مارس ۱۸۷۳ متولد شد.
مارسل در سال ۱۸۸۲ وارد مدرسه کندروسه شد و چهار سال بعد در شانزلیزه با دختر لهستانی اشرافزاده آشنا شد که یکی از الگوهای ژیلبرسوان در رمان در جستجوی زمان ازدسترفته بود.
وی در سالهای ۱۸۸۸ و ۱۸۸۹ به کلاسهای فلسفهی ماری آلفونس دارلو رفت که بر تفکرات او اثر زیادی گذاشت.
او توسط نشریه ادبی دبیرستان وارد محافل اشرفی شد و در ۱۵ ژوئیه ۱۸۸۹ دیپلم ادبی خود را دریافت کرد.
در نوامبر ۱۸۸۹ دوره یک سالهی سربازی داوطلبانهاش در هنگ ۷۶ پیاده اورلئان آغاز گردید.
وی در مارس همان سال مادربزرگ پدریاش و در ژوئیه ۱۸۹۰ مادربزرگ مادریاش را از دست میدهد.
مارسل در دانشکده حقوق پاریس ثبتنام کرده و بهصورت پراکنده نیز در دانشکده علوم سیاسی در کلاسها شرکت کرد. در سال ۱۸۹۲ از طریق همکاری با نشریهی لوبانکه فعالیت جدیاش در عرصهی ادبیات آغاز شد و ۱۵ مقالهای که در این نشریه از وی چاپ شد مدتی بعد در کتاب خوشیها و روزها بازهم منتشر گردید.
رفتوآمدهای مارسل به محافل اشرافی باعث آشناییاش با لوردوشنیه، کنت روبردومونتسکیو و کنتس گرفول شد.
وی در سال ۱۸۹۳ رمان بیاعتنا که نخستین طرح عشق سوان است را نوشت؛ و در اکتبر همان سال لیسانس حقوق خود را دریافت کرد.
رفتوآمدهای بیشتر و بیشتر مارسل به محافل اشرافی فوبورسن ژرمن باعث شد تدارکات دریافت لیسانس ادبیات در سوربن با آموزش گرفتن نزد دارلو فراهم گردد؛ و در همان سال بود که وی با رنالدو موسیقیدان ونزوئلایی و اسکاروایلد آشنا شد.
مارسل در مارس سال ۱۸۹۵ لیسانس ادبیات را نیز گرفت و همچنین همکاری خود را با نشریات ادبی ادامه داد. او نیز در مسابقهای برای دریافت سمت دستیارکتابدار در کتابخانه مازارن برنده شد.
برای اولین بار با سونات در دومینور پیانو و ویلن اثر سن سان آشنا شد و نگارش رمان ژان سنتوی را آغاز کرد. درسال ۱۸۹۶ رمان بیاعتنا، ۴ شعر که رنالدو برایشان آهنگ ساخته بود، کتاب خوشیها و روزهای وی منتشر شد.
در سال ۱۸۹۷ با روزنامهنگاری بانام ژان لورن که او را به همجنسگرایی متهم کرد دوئل کرد.
و دو سال بعدازآن علاقه فراوان وی به آثار جان راسکین هنرشناس انگلیسی شروع گردید.
در همان سال ترجمهی تورات آمیین راسکین را آغاز کرد و در سال ۱۹۰۲ به اتمام رساند که دو سال بعد منتشر شد.
او در سال ۱۹۰۰ از کتابخانه مدیران برکنار شد و مقالات وی از سالنهای پاریسی برای روزنامه فیگارو در سال ۱۹۰۳ آغاز شد؛ و در نوامبر همان سال پدر خود و در سپتامبر سال ۱۹۰۵ مادرش را نیز از دست داد.
وی در دسامبر زیرنظردکتر سولیه در بولونی سورسن بستری شد و در ۱۹۰۶ در آپارتمانی ساکن شد و تمام دیوارهای اتاقخواب خود را با چوب پنبه پوشاند تا صداها را از بیرون نشنود.
مارسل هرگونه رفتوآمد را کنار گذاشته و از ۱۹۰۸ نگارش در جستجوی زمان ازدسترفته را آغاز کرد؛ درسال ۱۹۱۲ بخشهایی از آن در روزنامه چاپ شد و یک سال بعد مجبور به چاپ آن در سه جلد با خرج شحصی خود شد.
در سال ۱۹۱۸ برای “گفتههای نقاش” نوشتهی “امیل به لانش” مقدمه نوشت و در ژوئن نیز در سایهی دوشیزگان را چاپ کرد و در نوامبر جای